وی خود یک "امام"است.یعنی یک نمونه ی مثالی،یک تیپ ایده آل برای زن،یک اسوه،یک شاهد برای هر زنی که می خواهد شدن خویش را خود انتخاب کند.
او با طفولیت شگفتش،با مبارزه ی مدامش در دو جبهه خارجی و داخلی،در خانه ی پدرش،خانه ی همسرشفدر جامعه اش،در اندیشه اش،در رفتار زندگیش،چگونه بودن را به زن پاسخ می داد.
نمی دانم چه بگویم؟بسیار گفتم و بسیار ناگفته ماند.در میان همه ی جلوه های خیره کننده ی روح بزرگ فاطمه،ان چه بیش از همه برای من شگفت انگیز است، این است که فاطمه همسفر و هم گام و هم پرواز روح عظیم علی است.
او در کنار علی تنها یک همسر نبود که علی پس از او نیز همسرانی دیگر داشت.علی در او دیده ی یک دوست،یک آشنای دردها و آرمانهای بزرگش می نگریست و انیس خلوت بیکرانه و اسرار آمیزش و همدم تنهاییهایش.این است که علی،هم او را به گونه ی دیگری می نگرد و هم فرزندان او را....
خواستم بگویم که:فاطمه دختر خدیجه بزرگ است،دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:فاطمه دختر محمد(ص)است ، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:فاطمه همسر علی(ع) است ، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:فاطمه مادر حسین (ع) است، دیدم که فاطمه نیست.
خواستم بگویم که:فاطمه مادر زینب کبری است،بازدیدم که فاطمه نیست.
نه این ها همه هست و این ها همه فاطمه نیست.
|